در خانه تا قرابه‌ي ما پر شراب نيست

شاعر : عبيد زاکاني

ما را قرار و راحت و آرام و خواب نيستدر خانه تا قرابه‌ي ما پر شراب نيست
حاجت به چنگ و بربط و ناي و رباب نيستدر خلوتي که باده و ساقي و شاهد است
عمري که خوش نميگذرد در حساب نيستخوش کن به باده وقت حريفان که پيش ما
در آفتابه کن که در اين خانه آب نيستاينک شراب اگر هوست ميکند وضو
حاجت به جود خسرو مالک رقاب نيستما را که ملک فقر و قناعت مسلم است
زيرا که جاي گنج بجز در خراب نيستهمچون عبيد خانه‌ي هستي خراب کن